|
محمدرضا آهنچیان / |
اصطلاح «کارآفرینی» در دهه پایانی قرن بیستم مورد توجه جدی محافل دانشگاهی قرار گرفت. نوسانهای اقتصادی گسترده و شتاب فناوری که به شکل فزایندهای وارد فرایند تولید و تجارت میشد، موجبات تغییرپذیری سریع نیاز صنعت و بازار به وجود دانش آموختگان توانا در درک بازار و شرایط اقتصادی را فراهم ساخت. دانشگاهها با تشخیص و درک این نیاز لازم بود تا ارتباط نزدیکتری با اجتماع و نهادهای آن برقرار کنند. طرح مسئله دانشگاهکارآفرین در چنین فضایی و با درک این نیاز مطرح شد و مورد نظر دانشگاههای دنیا قرار گرفت. |
|
با گذر از مرحله تشخیص نیاز، طرح و عرضه مفهومکارآفرینی در مسیر توسعه دانشگاهها و وارد ساختن آنها به نسلی متکامل و پیشرو نمود پیدا کرد. کارآفرینی دانشگاهی را با ویژگیهای متعارفی مانند «رقابت نامتمرکز»؛ «آزادی عمل در مأموریت»؛ و «نظام بازار آزاد برای تأمین مالی دانشگاه» میشناسیم. این نوع کارآفرینی، پشتیبان آن دسته از خدمات علمی است که خلاقیت و ابتکار را بهبود میبخشد و از آن طریق به خلق و ایجاد کار در اجتماع و سازمانها کمک میکند. کارآفرینی دانشگاهی، به تدریج منجر به شکل گرفتن دانشگاه کارآفرین میشود. دانشگاه کارآفرین همذات جامعه دانشبنیان است به نحوی که بدون وجود چنین جامعهای، چنان دانشگاهی شکل نمیگیرد. هیچکس از پیش نمیتواند تضمین کند که بدون وجود جامعه دانش بنیان در تراز یا سطحی که دانشگاه در آن عمل میکند، میتوان به ساخت یک دانشگاه کارآفرین توفیق یافت. دانشگاه کارآفرین یا باید دانش تولید شدهاش را تجاری سازی و قابل عرضه در بازار کند و یا بستر مناسبی برای تربیت کارآفرینان فراهم کند. این هر دو اقدام دانشگاه در صورتی که جامعه هدف دانشگاه، از مختصات جامعه دانشبنیان برخوردار نباشد، کم اثر یا حتی خنثی خواهد بود. در حالی که روشن شده است حرکت به سمت دانشگاه کارآفرین میتواند راهحل پارهای از مشکلات بحرانی کشور و موجب بهبود روند توسعه باشد، به نظر میرسد ما با این چالش جدی رو به رو هستیم که آیا در جامعهای که هنوز دانش در لایههای اجتماعی نفوذ نکرده است و بسیاری از نهادهای اجتماعی با رویکردهای «انتقال موروثی» رفتار میکنند، چگونه میتوانیم به یک دانشگاه کارآفرین تبدیل شویم؟ یک راه مفروض آن است که تراز دانشگاه خود را فراتر از اجتماع و کشور در نظر بگیریم و با تراز جوامع دانشبنیان، بستر مناسب برای داشتن دانشگاه کارآفرین را فراهم کنیم. امکان طراحی برنامه با این رویکرد و اجرای موفقیت آمیز آن، مستلزم تأمل و مطالعه بیشتر است. |