R.Hosseingholizadeh

تغییر در الگوی آموزش دانشگاهی /

رضوان حسين قلی زاده /
عضو هیات علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی /

 

 

چالش مهم دیگری که دانشگاه در شرایط جدید با آن مواجه است و به نحوی ممکن است جایگاه او را در میان رقبای جدید به مخاطره افکند، انفصال بین آموزش و پژوهش است. این نقطه انقطاع همان جایی است که نهادهای بیرون از دانشگاه را وارد می‌کند یا باعث می‌شود هر یک از سازمان‌ها و نهادها در کنار خود یک دانشگاه تاسیس کنند (یزدان پور، 1387). لذا، نه تنها آموزش از پژوهش جدا نیست، بلکه آموزش همان انتقال دانش حاصل از یافته‌های پژوهش ایست.

811565 8512

سنارتنی و اماراتونگا (2009) در این خصوص به هفت اصل انتقال پژوهش به آموزش اشاره می‌کنند که بر اساس آن می‌بایست:

1. اعضای هیئت علمی دانشگاه می‎بایست پژوهشگرانی فعال و موثر باشند به نحوی که آموزش‌هایشان به طور طبیعی بر مبنای پژوهش شکل بگیرد.
2. اعضای هیئت علمی دانشگاه می‎بایست روش‌های آموزش موثر (آموزش دانشجو محور) را موردنظر قرار دهند و تفکر انتقادی دانشجویان را با ارائه دانش و مهارت‌های پژوهش تحریک نمایند.
3. گروه های آموزشی می‎بایست تعادل مناسبی بین حجم کار آموزشی و پژوهشی ایجاد کنند به نحوی که پژوهشگران مجرب در آموزش کلیه سطوح درگیر شوند.
4. گروه‌های آموزشی می‎بایست فرایندهای رسمی انتقال پژوهش به آموزش را به منظور ترغیب آموزش مبتنی بر پژوهش، مورد نظر قرار دهند.
5. پژوهش به آموزش نباید یک فرایند مجزا و یک طرفه باشد، بلکه بایستی در سراسر برنامه‌های گروه آموزشی به وقوع بپیوندد تا فرهنگ سازی شود.
6. در سطح کلی‌تر، دانشگاه باید یک شبکه اجتماعی از دانش ایجاد کند که در آن گروه‌های آموزشی، رشته‌های مختلف و دانشگاه به عنوان یک کل یا شبکه‌ای از متخصصان به صورت چهره به چهره با هم در تعامل باشند تا زمینه نشر و اشاعه دانش حاصل از پژوهش به کل اجتماع دانشگاهی فراهم شود.