دگر عضوها را نماند قرار مجید میرزاوزیری /
عضو هیات علمی دانشکده علوم ریاضی /
تفكر سیستمی كه امروزه از آن به عنوان یك ویژگی حائز اهمیت برای یك مدیر یاد میشود، پیشینهای كهن در نگاه فرهنگی و ادبی ما دارد. در تفكر سیستمی باید اجزای یك مجموعه را نه صرفاً به عنوان اعضایی مجزا بلكه به عنوان نقشآفرینان یك سیستم تلقی كرد. به عنوان یك مجموعه از اجزا میتوانید مجموعه متشكل از خانواده، شاگرد، منابع درسی، معلم و جامعه یا مجموعه متشكل از بخشهای مختلف یك مركز آموزشی مانند معاونتهای پژوهشی، آموزشی، دانشجویی، فرهنگی، اجتماعی، اداری و مالی را در نظر بگیرید.
آنچه باعث میگردد یك سیستم بتواند به نقطه هدف مورد نظر خود برسد، توجه به برهمكنش اعضا بر یكدیگر به منظور ارتقای همه آنها با هم است. متاسفانه ما در طول تحصیل خود كمتر به كار تیمی میپردازیم و حتی اگر مسابقهای تیمی برگزار شود تصور افراد از یك تیم قوی، تیمی است كه همه اعضای آن به طور مشترك در یك ویژگی (مانند درسخوان بودن) قوی باشند. هنگامی كه همه افراد در یك ویژگی مشترك قوی هستند نقاط ضعف مشتركی نیز پیدا میكنند. تصور كنید پنج سرمایهگذار كه از تمكن مالی برخوردار هستند تصمیم بگیرند شركتی را تأسیس كنند. اگر همه آنها در انجام امور اجرایی و مدیریتی شركت ضعف داشته باشند طبیعتاً سرمایه كلان آنها به باد خواهد رفت. در تفكر سیستمی، قوت هر یك از اعضا هنگامی معنا پیدا میكند كه موجب قوت و اثربخشی دیگر اعضا گردد، وگرنه ما با جزیرههایی مجزا از بخشهای كاری مواجه خواهیم بود كه هر كدام راه قوی شدن خود را ضعیف كردن دیگری میپندارند. |
چهار فرد قویهیكل را تصور كنید كه قصد دارند چهار گوشه یك میز را بگیرند و به مكانی دیگر منتقل كنند. اگر این افراد مقصد مشتركی برای انتقال میز نداشته باشند و هر كدام گوشهای از میز را بگیرند و به سوی خود بكشند هیچ اتفاق خوشایندی رخ نخواهد داد. ممكن است همین اتفاق در مورد میز كار مدیران چهار حوزه مختلف در یك شركت رخ دهد. هر كسی بی توجه به هدف سیستم، سعی خواهد كرد كه قلمرو فرمانروایی خود را به سوی خود بكشد و گسترش دهد. روشن است كه سیستم چنین شركتی از كار خواهد افتاد.
نكته درخور توجه در این بین آن است كه گرچه ما معلمان در طول تحصیل خود توجه به تفكر سیستمی را كمتر آموختهایم، با این حال لازم است چنین تفكری را در شاگرد خود پرورش دهیم تا نسل بعد به سمت و سوی درستِ ایجاد سیستمهای قدرتمند و مؤثر سوق پیدا كند. شاگردان ما در كلاس درس باید متوجه این حقیقت گردند كه دیگر شاگردان كلاس، اجزای مختلف نظامهای آموزشی مدرسهای و دانشگاهی، نهاد خانواده، سازمانهای مردمنهاد علمی و نظریهپردازان اجتماعی، همگی در امر فرآیند یادگیری تك تك شاگردان مؤثرند و توجه به همه اجزای این سیستم بزرگ میتواند تأثیری شگرف بر رشد دانش داشته باشد.
فراموش نكنیم كه در یك سیستم، تغییری كوچك در یك جزء میتواند موجب تأثیری غیر قابل تصور و عمیق بر كل سیستم و در نتیجه بر اعضای دیگر آن سیستم گردد. استاد سخن، سعدی شیرازی، قرنها قبل این حقیقت را به ما گوشزد كرده است.